لینا الجربونی
29 مرداد 1403 1403-05-30 11:00لینا الجربونی
- متادخت
- 29 مرداد 1403
- 10:34 ق.ظ
- No Comments
به گزارش متادخت، رو بهرویش میایستم. دلم مالامال از رنج میشود، نمیدانم حالا که در حال آزاد شدن از زندان هستم باید خوشحال باشم یا ناراحت.
- لینا من نمیدونم چی باید بگم، همه چیز برام سخت شده، قرار نبود ما بریم و تو بمونی.
مثل همیشه لبخند میزند. سالهای اسارت در زندانهای رژیم صهیونیستی از او زنی قوی ساخته که هیچوقت امیدش را از دست نمیدهد. دستش را دور گردنم میاندازد و محکم در آغوشم میکشد.
- مُنی عزیزم! نمیخواد انقدر ناراحت باشی. منم یه روز از این زندان میام بیرون، وعده حق انجام میشه شک نداشته باش.
حالا که در آغوشش هستم بغضم میترکد. این سالهای سخت زندان را با بودن او تحمل کرده بودم. او این جا در این شکنجهگاه بزرگ، پناه همه زندانیان بود. سال 2002 دستگیر شده بود به جرم همکاری با جهاد اسلامی و پناه دادن به نیروهای مسلح گروهای قدس. حالا او قدیمیترین اسیر زن فلسطینی بود. اسیری نبود که طعم مادری او را نچشیده باشد. به همه رسیدگی میکرد، بیماران را مداوا میکرد، اگر لازم بود برای حل مشکلات اسیران با رئیس زندان صحبت میکرد. قرار بود او و تعداد دیگری از زنان اسیر همراه ما آزاد شوند. وقتی خبر مبادله زندانیان فلسطیبنی با گیلعاد شالیط رسید اسم لینا الجربونی هم در میان اسرای آزاد شده بود. خوشحال بودم نهتنها برای خودم، برای همه زنانی که قرار بود آزاد شوند و بیشتر از همه برای لینا. اما چند روز مانده به مبادله ناگهان گفتند قصد ندارند لینا را آزاد کنند. غم دنیا به دلم نشست؛ من باید میرفتم و لینا آنجا میماند.
دستانش را دور بازوانم گرفت و مرا از خوش جدا کرد. هنوز لبخندش روی لبانش میدرخشید. ساک کوچکم را از زمین برداشت و به دستم داد.
- دیگ وقتشه بری، ما هم به زودی آزاد میشیم.
بعد سرش را نزدیم گوشم آورد و گفت:
- نهتنها ما، قدس هم به زودی آزاد میشه.
مطالب مرتبط
ریم صالح الریاشی
من شهادت طلب «ریم صالح الریاشی» فرزند یگانهای شهید عزالدین قسام، این عملیات را به صورت مشترک با برادرانم در یگانهای شهدای الاقصی برای جلب رضایت خداوند عزوجل به انجام میرسانم…
طاهره سجادی
معلوم بود حوصله کَلکَل کردن را ندارد، برگه را به دستم داد. شروع به خواندم کردم حالا میفهمیدم چرا نمیخواست متن برگه را بخوانم. بالای برگه نوشته شده بود آزادی با عفو ملوکانه.
آمنه سلامه
آمنه سلامه منیه (مادر عماد، فواد و جهاد مغنیه)، از نخستین زنانی بود که در آغاز «وضعیت اسلامی» لبنان در نشر افکار شهید محمد باقر صدر بین زنان فعالیت کرد.
ام غانم
زینالعابدین سنگها را در دست گرفت و مهر خود را بر آنها زد و دوباره به امغانم سپرد و آرام گفت: این کار سِری است که نباید کسی را از آن مطلع کنی..!
زینب علی ابوسالم
دختر هجده ساله فلسطینی که قصد داشت داخل یک اتوبوس عملیات استشهادی انجام دهد توسط پلیش شناسایی شد و در زمان دستگیری خودش را در میان صهیونیستها منفجر کرد و ۳۵ صهیونیست به خاک و خون کشیده شدند.
اسماء بنت یزید انصاری اوسی
اسماء دختر یزید بن سکن انصاری اوسی، از سخنورترین زنان عرب و محدثه بود که به شجاعت و دلیری شهرت داشت. او در این نبرد با شدت گرفتن جنگ به میدان رفت و 9 تن از رومیان را از پای درآورد.
لینا الجربونی
29 مرداد 1403 1403-05-30 11:00آخرین مطالب
سینمای دهه 90؛ عبور از تابوها
22 آذر 1403سینمای دهه 90؛ عبور از تابوها | زنان در سینما
22 آذر 1403معابر قم بهنام بانوان شهید مزین شود
20 آذر 1403مطالب پربازدید





