مجبورم کردی
21 مهر 1403 1403-07-22 10:05مجبورم کردی
- متادخت
- 21 مهر 1403
- 11:00 ق.ظ
- No Comments
به گزارش متادخت، چمدانش را روی زمین میگذارد و با عصبانیت در کمد را باز میکند. لباسهایش را بیرون میریزد و شروع میکند به جمع کردن چمدانش. پژمان به چارچوب در تکیه میدهد و به حرکات نرگس نگاه میکند.
– به نظر منم داری کار خوبی میکنی که میری، این زندگی دیگه زندگی بشو نیست.
– ساکت باش و از اتاق برو بیرون.
– واسه من تعیین تکلیف نکن عزیزم، اینجا خونه منه، هرجا که بخوام وایمیستم تویی که هیچکارهای، جهیزیه داغونت رو هم که خدا رو شکر عوض کردم؛ چیز دیگهای هم تو این خونه نداری.
صورت نرگس از خشم قرمز میشود؛ خشمگین از جایش بلند میشود و به سوی پژمان حمله میکند، پژمان اما زودتر از آن که اولین مشت به قفسه سینهاش بخورد دستان نرگس را در هوا میگیرد.
– زشته نرگس جان! این کارا ازت بعید بود تو این همه سال هرکاری دلت خواست کردی فقط مونده بود منو کتک بزنی.
نرگس با تقلا دستانش را آزاد میکند و روی تخت مینشیند.
– اگر تو خونه خریدی و اون ماشینت رو عوض کردی بخاطر این بود که من خرج خونه را دادم و تو هی پولهات رو جمع کردی، وام گرفتی. حالا برای من شاخ شدی؟
– میخواستی نکنی؟ کی مجبورت کرده بود؟
نرگس نفس عمیقی میکشد، نمیخواهد بیشتر از این خشمش را بروز دهد از جا بلند میشود.
– کی؟ تو، یادت رفته میگفتی اگر حقوقت رو نیاری تو خونه نمیذارم بری سرکار، یادته تمام حقوقم رو ازم میگرفتی؟ حالا عیبی نداره تو دادگاه همه چیز مشخص میشه.
پژمان لبخند تمسخرآمیزی میزند و میگوید:
– بچرخ تا بچرخیم.
پیوست:
ماده۳۰ـ در مواردی که زوجه در دادگاه ثابت کند به امر زوج یا اذن وی از مال خود برای مخارج متعارف زندگی مشترک که برعهده زوج است هزینه کرده و زوج نتواند قصد تبرع زوجه را اثبات کند، میتواند معادل آن را از وی دریافت نماید.
مطالب مرتبط
برید زندگی کنید
قاضی سرش را از روی برگهها بلند کرد و به مرد نگاه کرد و گفت:
– یعنی دلیلتون برای ازدواج مجدد بچه پسره؟
– بله آقای قاضی مگه ایرادی داره؟
همدم تنهایی
من و خواهرم که سواد درست و حسابی نداریم، روز عقد داداش عروس با وکالت اومد محضر، بعدا فهمیدیم که چه کلاهی سرمون رفته! اون دختره که به خواهرم نشون دادن رو به ما نداده بودن! یه پیرزن که یکی دو سالم از خودم بزرگتره رو عقد کردم.
دوست عزیزم
همینطور احمقانه فکر میکنی که هیچی نمیشی! من که میدونم تو از این پیرمرده خوشت نمیاد و برای پول زنش شدی. ازش بکن برو برای خودت یه زندگی خوب درست کن لذتشو ببر.
مجبورم کردی
اگر تو خونه خریدی و اون ماشینت عوض کردی بخاطر این بود که من خرج خونه رو دادم و تو هی پولهات جمع کردی، وام گرفتی حالا برای من شاخ شدی؟!
جراحی لعنتی
از همان سال اول دانشگاه عاشقش شدم. قیافه و برورویی هم نداشت اما نجابتش برای من همه چیز بود. اولینبار یکی از اساتید خانم را واسطه کردم تا در جریان علاقه من به خودش قرار بگیرد، اما خیلی راحت دست رد به سینهام زد…
مجبورم کردی
21 مهر 1403 1403-07-22 10:05آخرین مطالب
سینمای دهه 90؛ عبور از تابوها
22 آذر 1403سینمای دهه 90؛ عبور از تابوها | زنان در سینما
22 آذر 1403معابر قم بهنام بانوان شهید مزین شود
20 آذر 1403مطالب پربازدید





