آمنه وهاب زاده
10 اردیبهشت 1402 1403-04-24 10:15آمنه وهاب زاده
- متادخت
- 10 اردیبهشت 1402
- 9:25 ق.ظ
- One Comment
به گزارش متادخت، سنگر منفجر شده بود، آمنه از میان دود سیاه وارد سنگر شد. دود باعث سوزش چشمانش شده بود. به سختی نگاهی به اطراف کرد، همگی کنار هم افتاده بودند. آمنه سراغ نزدیکترینشان رفت. قمقمه را از کولهاش درآورد و نزدیک لبان مرد جوان برد، اما محمد سرش را عقب کشید؛ دلش نمیخواست زوتر از بقیه آب بخورد، خون زیادی از دست داده بود.
آمنه نگران بود، در این مدتی که به عنوان امدادگر کار کرده بود میدانست چه کسی با شهادت فاصلهای ندارد. محمد به سختی با دست به دوستش اشاره کرد و گفت: خواهر اول به صادق آب بده. آمنه به صادق نگاه کرد، اوضاع صادق هم بهتر از محمد نبود، خودش را جمع و جور کرد و گفت: تو بخور، برای دوستتم آب میبرم، اما محمد زیر بار نرفت. آمنه مستأصل به سراغ صادق رفت. قمقمه را نزدیک لبانش برد اما صادق هم قصد آب خوردن نداشت. صداها هر لحظه بیشتر میشد. آمنه نگران بود هر لحظه سنگر را دوباره بزنند، آنقدر آرپیجی زده بود که صدایش را به خوبی بشناسد. در این سالها هم امدادگر بود، هم تکاور، هم آرپیجیزن. جلوی پای نفر پنجم نشست، پهلویش دریده شده بود و خون از میان آن فواره میزد. آمنه التماس کرد: حداقل تو آب بخور اما سعید فقط لبخند زد و آرام چشمانش را بست. اشک از چشمان آمنه سرازیر شد و شانههایش شروع به لرزیدن کرد. سر برگرداند، هر پنج نفرشان شهید شده بودند، بدون این که لب به آب زده باشند. قمقمه از دستش افتاد، لبان خودش هم از تشنگی تاول زده بود اما دلش نمیخواست آب بخورد، حتی دیگر صدای خمپاره و آرپیجی هم برایش مهم نبود. فقط دلش میخواست گریه کند. اما باید بلند میشد شاید در سنگر دیگری کسی به او احتیاج داشت. بلند شد و به راه افتاد اما قمقمه را همان جا، جا گذاشت و رفت. این آب سهم او نبود.
مطالب مرتبط
ریم صالح الریاشی
من شهادت طلب «ریم صالح الریاشی» فرزند یگانهای شهید عزالدین قسام، این عملیات را به صورت مشترک با برادرانم در یگانهای شهدای الاقصی برای جلب رضایت خداوند عزوجل به انجام میرسانم…
طاهره سجادی
معلوم بود حوصله کَلکَل کردن را ندارد، برگه را به دستم داد. شروع به خواندم کردم حالا میفهمیدم چرا نمیخواست متن برگه را بخوانم. بالای برگه نوشته شده بود آزادی با عفو ملوکانه.
آمنه سلامه
آمنه سلامه منیه (مادر عماد، فواد و جهاد مغنیه)، از نخستین زنانی بود که در آغاز «وضعیت اسلامی» لبنان در نشر افکار شهید محمد باقر صدر بین زنان فعالیت کرد.
ام غانم
زینالعابدین سنگها را در دست گرفت و مهر خود را بر آنها زد و دوباره به امغانم سپرد و آرام گفت: این کار سِری است که نباید کسی را از آن مطلع کنی..!
زینب علی ابوسالم
دختر هجده ساله فلسطینی که قصد داشت داخل یک اتوبوس عملیات استشهادی انجام دهد توسط پلیش شناسایی شد و در زمان دستگیری خودش را در میان صهیونیستها منفجر کرد و ۳۵ صهیونیست به خاک و خون کشیده شدند.
اسماء بنت یزید انصاری اوسی
اسماء دختر یزید بن سکن انصاری اوسی، از سخنورترین زنان عرب و محدثه بود که به شجاعت و دلیری شهرت داشت. او در این نبرد با شدت گرفتن جنگ به میدان رفت و 9 تن از رومیان را از پای درآورد.
آمنه وهاب زاده
10 اردیبهشت 1402 1403-04-24 10:15آخرین مطالب
سینمای دهه 90؛ عبور از تابوها
22 آذر 1403سینمای دهه 90؛ عبور از تابوها | زنان در سینما
22 آذر 1403معابر قم بهنام بانوان شهید مزین شود
20 آذر 1403مطالب پربازدید





