اقتضائات زنانه زندگی شهری: زنان و حاشیه نشینی
23 اسفند 1401 1402-10-12 16:14اقتضائات زنانه زندگی شهری: زنان و حاشیه نشینی
- متادخت
- 23 اسفند 1401
- 2:12 ب.ظ
- No Comments
به گزارش متادخت؛ امروزه مهاجرت به شهرهای بزرگ و به تبع آن حاشیهنشینی به پدیدهای پربسامد در زندگی شهری تبدیل شده است. شرایط نامطلوب اقتصادی در شهرهای مبدا از اصلیترین عوامل دخیل در مهاجرت به شهرهای بزرگ و صنعتی تلقی میشود. فرد مهاجر در سودای کسب شغل و درآمد به یکی از مهرههای نظم طبقاتی شهرهای بزرگ تبدیل شده و گزینهای جز حاشیهنشینی پیش روی خود نمیبیند. عموما این نیروی کار نیمهماهر برد اقتصادی چندانی در شهر مقصد ندارد و صرفا در چرخه پرتکاپوی مترو -کار- مترو گیر میافتد. عملا گزینههای بیشتر شغلی(دسته مشاغل خدماتی یا روزمزد) به رضایت شغلی یا درآمد مضاعف منجر نشده و خودبیگانگی نوینی را در چرخه رقابت اقتصادی مدرن ایجاد میکند.
غربتزدگی و بافت فرهنگی
جدای از کسب درآمد و اشتغال، فرد مهاجر دچار غربتزدگی است. او از بافت اجتماعی و فرهنگی خود جدا شده و به دنیایی از نسبیتهای اخلاقی و فرهنگی وارد میشود. نسبیتهایی که تاییدیه خود را از مناسبات اقتصادی لیبرال و اخلاقیات فردمحور میگیرند. در این فضا مناسبات خانوادگی نیز دستخوش تغییر میشود. نقشهای زنانه و مردانه دیگر رنگ و بوی سنت ندارند و به خصوص در حوزه کسب درآمد با نوعی بازار آزاد مواجه هستیم که همه اعضای خانواده صرفنظر از سن و جنس موظفند در سبد اقتصادی خانوار مشارکت مستقیم داشته باشند. اگر در شهرهای کوچکتر محور اقتصادی خانواده بر تلاشهای مردان و کسب و کارهای خانوادگی استوار بود و زنان و دختران خانواده نقش جنبی و مکمل در فرآیند تولید داشتند، الان و در زندگی پس از مهاجرت هر فرد شغل جداگانهای دارد که باید مستقلا از آن به درآمد برسد. در این شرایط حضور زنی از پایگاه اجتماعی متفاوت با تحصیلات محدود و توانمندیهایی که در مکان جدید کارآیی کمتری دارند بسیار چالش برانگیز خواهد بود. اشتغال به مشاغل خدماتی با ساعات کاری طولانی و حقوق ناچیز ممکنترین انتخاب برای این زنان و دختران است.
آسیبهای اجتماعی زنان حاشیهنشین
از شیوع بیشتر آسیبهای اجتماعی در حاشیهنشینی سخنها گفته شده اما این آسیبها برای زنان حاشیهنشین و مهاجر به مراتب پررنگتر و دامنهدارتر است. هرچند نگرش اقتصادی خانوادهها بعد از مهاجرت تغییر میکند اما ساختارهای فرهنگی سختگیرانه معطوف به جنسیت به قوت خود باقی میمانند. این زنان و دختران از یکسو با فشارهای اقتصادی دست و پنجه نرم میکنند و از سوی دیگر سایه سنگین محدودیتهای برآمده از فرهنگ مردسالار را بر سر خود دارند. باید مانند زنی مدرن فعالیت اقتصادی داشته باشند و پول دربیاورند و مانند دختری مطیع و سر به زیر گوش به فرمان قواعد نانوشته مردانه باشند. چالش بعدی، شکل تعاملات اجتماعی و کاری است که این زنان را درگیر میکند و آسیبزایی فراوانی دارد. نگاه ابزاری برخی کارفرمایان، رفتارهای خارج از عرف در محیط کار و امنیت در مسیرهای رفت و آمد عمدتا طولانی همگی از نقاط مخاطرهآمیز برای این زنان محسوب میشوند.
نظام اخلاقی و فرهنگی در حاشیهنشینی
در نهایت غربتزدگی و جدا شدن از نظام فرهنگی و عقیدتی که سالیان طولانی نظم کاربردی مشخصی داشت، زندگی را در ابعاد فردی و روانی مشکل میکند. آمار بالای طلاق و افزایش میزان تجرد قطعی در زنان حاشیهنشین مؤید درماندگی مهاجرت از پیچیدن نسخهای کارآمد برای حل و فصل مسائل خانوادگی و فردی است. نوع پوشش، فرهنگ خرید و مصرف، تغذیه، عادات غذایی و گذران اوقات فراغت همگی در بافت اجتماعی و فرهنگی شهر مبدا ساختار واضح و مشخصی داشت اما تک تک این رفتارها در حاشیهنشینی به مسئله تبدیل میشود و این قابلیت را دارد که با تبعات خود سطوح گستردهتر اجتماعی را تحتتاثیر قرار دهد. در واقع آداب و رسوم منطقه مهاجرفرست در برابر فرهنگ غالب زندگی شهری مدرن یارای ایستادگی ندارد و دیر یا زود در فرهنگ کلی حل میشود. رفتارها و عادات فرهنگی خاص مانند ریشسفیدی یا مراقبت از سالمندان، کارکردهای خود را از دست داده و به نهادهای دیگر برونسپاری میشوند؛ نهادهایی همچون شورای حل اختلاف یا خانههای سالمندان. همه این عوامل موجبات تضعیف خانواده را فراهم آورده و در عین حال با فشار بر نهادهای نه چندان کارآمد بیرون از خانواده مثل دولت بر پیچیدگیهای بروکراتیک و کژکارکردی این نهادها دامن میزند، و در نهایت با جامعهای روبرو میشویم که سرمایههای فرهنگی راهگشای خود را از دست داده، فرهنگ جایگزین را چالشبرانگیز میبیند و از دریافت کمکهای بیرونی مناسب و مداوم عاجز است.
توانمندسازی و مهاجرت معکوس
مهاجرت و حاشیهنشینی به جز ایجاد هزینههای اقتصادی و عمرانی برای دولتها، مسئلهای معطوف به فرهنگ و زندگی خانوادگی است. اگر میخواهیم در سطح مدیریت کلان با آسیبهای ناشی از اقتصاد غیرتولیدی، مسائل اجتماعی و فرهنگی آسیبزا و تخصیص بندهای ویژه زنان در زندانها مواجه نشویم باید به توانمندسازی همه جانبه زنان در شهرها و روستاهای مهاجرفرست اهتمام ویژه داشته باشیم. توانمندسازی دقیقی که نه فقط ابعاد اقتصادی زندگی زنان را میبیند بلکه به رشد فردی در بستر اجتماعی و فرهنگی منطقه مورد نظر توجه داشته و با اقدامات خود اختلالی در نظام معنایی و عقیدتی حاکم بوجود نمیآورد. چرا که هر تغییری ولو کوچک در کلیت نظاممند فرهنگی یک جامعه تاثیرگذار است و باید تمام تغییرات پیشرو را بررسی نموده و سپس اقدام کرد.
مطالب مرتبط
سینمای دهه 90؛ عبور از تابوها
تلاشهای اخیر سینمای ایران نشان میدهد که همچنان جریان ضد خانواده و ضد زن ایرانی در حال رشد، و فهم از زنانگی اصیلِ ایرانی و مسلمان نیز در حال ارتقا و پیشرفت است.
خانواده متعادل، خانواده پیشرو!
زمانیکه مفهوم قوامیت به اشتباه در جامعه رواج پیدا کرده، زنان با تصور اشتباه از زندگی خانوادگی که مساوی با قدرت و اعمال زور مردانه است، از ورود به صحنه خانواده سرباز میزنند.
شرکای عاطفی هوش مصنوعی؛ خطری در کمین جوانان
چنانچه استفاده از ارتباطات دیجیتال تحت کنترل قرار نگیرد، میتواند تأثیرات روانی منفی برای افراد داشته باشد و آنان را از تجربه روابط واقعی و پیچیدگیهای آنها محروم کند.
بیمه زنان خانهدار در ایران؛ مشکلات و راهحلها
هدف از بیمه زنان خانهدار، برقراری عدالت اجتماعی و فراهم کردن فرصتهای برابر برای این قشر از زنان در زمینه تأمین اجتماعی و بیمههای پایه است.
خوانشی زنانه از قیام جنگل
زنان و دختران بسیاری در مداوای مبارزان، تهیه خوراک، دوخت البسه و حتی تامین سلاح برای جنگلیها مشارکت داشتند و حتی توانستند با کمکهای خود جان میرزا را نجات دهند.
خشونت سایبری، تهدید قرن 21 برای زنان
هوش مصنوعی در صورت سوء استفاده میتواند اثرات و آسیبهای غیر قابل جبرانی در راستای اشاعه خشونت سایبری داشته باشد.
اقتضائات زنانه زندگی شهری: زنان و حاشیه نشینی
23 اسفند 1401 1402-10-12 16:14آخرین مطالب
سینمای دهه 90؛ عبور از تابوها
22 آذر 1403سینمای دهه 90؛ عبور از تابوها | زنان در سینما
22 آذر 1403معابر قم بهنام بانوان شهید مزین شود
20 آذر 1403مطالب پربازدید





