بحریه بنت مسعود خزرجی
26 مرداد 1402 1403-04-24 10:13بحریه بنت مسعود خزرجی
- متادخت
- 26 مرداد 1402
- 9:41 ق.ظ
- No Comments
به گزارش متادخت، لباس رزم را جلوی عمرو گذاشت. دستی به صورت پسر نوجوانش کشید و گفت: «حالا دیگر نوبت توست، باید مانند پدرت شجاعانه در راه پسر پیامبر بجنگی.» خم شد لباس رزم را برداشت و در حالی که زیر لب برای پسرش آیتالکرسی میخواند لباس را به تنش کرد. کارش که تمام شد دور عمرو چرخید و گفت: «چه برازنده شدی مادر، حالا برو و از امام اذن میدان بگیر.»
عمرو راهی شد، به خیمه امام که رسید، سر برگرداند؛ مادرش چند قدم دورتر ایستاده بود و نگاهش میکرد. عمرو در مقابل امام زانو زد و گفت: «مولای من اذن میدان میدهید؟» حسین بن علی نگاهی سرشار از محبت به نوجوان جناده انصاری کرد و گفت: «پدرت در این میدان به شهادت رسیده، شاید مادرت راضی نباشد! برو پسرم.» عمرو دست و پایش را گم کرد، اگر اذن میدان نمیگرفت چه باید میکرد؟ با صدایی لرزان گفت: «آقا مادرم دستور داده تا به میدان بروم و خودش لباس رزم بر تنم پوشانده.» امام عمرو را در آغوش کشید و گفت: «برو خدا به همراهت باشد.»
*
سر را به سمت سپاه حسین انداختند. همه نگران بودند، مادرش اگر سر را میدید چه میکرد؟ در دل بحریه اما خبرهای دیگری بود. جلو رفت سر را در آغوش گرفت، قطره اشکی آرام از گوشه چشمانش روانه شد. لبانش را روی پیشانی عمرو گذاشت و گفت: «آفرین پسرم. چه خوب جهاد کردی، شادی قلبم و نور چشمانم.» لحظهای سرش را بالا آورد و با خشم به سپاه عمر سعد نگاه کرد سر را برداشت و با تمام توان به سمت لشگر دشمن پرتاب کرد و بعد به سمت خیمه روانه شد. عمود خیمه را کشید و راهی میدان شد. حالا نوبت خودش بود هر آنچه را که داشت برای فرزند رسول خدا فدا کرده بود و حالا باید خودش دست به کار میشد. هنوز از خیمهها فاصله نگرفته بود که امام حسین به دنبالش آمد و صدایش کرد: «ام عمرو بازگرد! خدا جهاد را بر زنان واجب نکرده» بحریه تا صدای امام را شنید ایستاد. حرف امام برایش حجت بود. عمود را روی زمین انداخت و به سمت خیمهها بازگشت.
مطالب مرتبط
ریم صالح الریاشی
من شهادت طلب «ریم صالح الریاشی» فرزند یگانهای شهید عزالدین قسام، این عملیات را به صورت مشترک با برادرانم در یگانهای شهدای الاقصی برای جلب رضایت خداوند عزوجل به انجام میرسانم…
طاهره سجادی
معلوم بود حوصله کَلکَل کردن را ندارد، برگه را به دستم داد. شروع به خواندم کردم حالا میفهمیدم چرا نمیخواست متن برگه را بخوانم. بالای برگه نوشته شده بود آزادی با عفو ملوکانه.
آمنه سلامه
آمنه سلامه منیه (مادر عماد، فواد و جهاد مغنیه)، از نخستین زنانی بود که در آغاز «وضعیت اسلامی» لبنان در نشر افکار شهید محمد باقر صدر بین زنان فعالیت کرد.
ام غانم
زینالعابدین سنگها را در دست گرفت و مهر خود را بر آنها زد و دوباره به امغانم سپرد و آرام گفت: این کار سِری است که نباید کسی را از آن مطلع کنی..!
زینب علی ابوسالم
دختر هجده ساله فلسطینی که قصد داشت داخل یک اتوبوس عملیات استشهادی انجام دهد توسط پلیش شناسایی شد و در زمان دستگیری خودش را در میان صهیونیستها منفجر کرد و ۳۵ صهیونیست به خاک و خون کشیده شدند.
اسماء بنت یزید انصاری اوسی
اسماء دختر یزید بن سکن انصاری اوسی، از سخنورترین زنان عرب و محدثه بود که به شجاعت و دلیری شهرت داشت. او در این نبرد با شدت گرفتن جنگ به میدان رفت و 9 تن از رومیان را از پای درآورد.
بحریه بنت مسعود خزرجی
26 مرداد 1402 1403-04-24 10:13آخرین مطالب
سینمای دهه 90؛ عبور از تابوها
22 آذر 1403سینمای دهه 90؛ عبور از تابوها | زنان در سینما
22 آذر 1403معابر قم بهنام بانوان شهید مزین شود
20 آذر 1403مطالب پربازدید





