نامرد
27 شهریور 1403 1403-09-10 16:52نامرد
- متادخت
- 27 شهریور 1403
- 10:30 ق.ظ
- No Comments
به گزارش متادخت، سینا شاخه گلی را که در دست داشت روی میز گذاشت و روبهروی مهسا نشست. چهره مهسا گرفته بود. سینا شاخه گل را به سمتش هل داد و گفت:
- دوست دارم برای آخرین بار که قراره همدیگه رو ببنیم یه خاطره خوبی از هم داشته باشیم.
مهسا دست به شاخه گل نزد و تنها به چشمان سیاه سینا نگاه کرد.
- چیه؟ چرا این طوری نگاه میکنی؟
- چطوری نگاه میکنم؟
- من فکر میکردم تو دختر بهروزی هستی و میدونی هر رابطهای یه روزی تموم میشه.
- ما قرار بود ازدواج کنیم.
سینا به پشتی صندلیش تیکه داد و سیگاری از جیبش بیرون آورد و روشن کرد و حلقههای دود را آرام بیرون داد.
- خودت میگی قرار بود، الان قرار نیست.
- باشه مشکلی نیست مهریه منو بده!
سینا پوزخندی زد و گفت:
- منظورت چیه؟
- منظورم کاملا مشخصه، همون صیغه عقد موقتی که خوندیم محضردار گفت مهریه تعیین کن تو هم گفتی ماشینت مهرم میکنی.
سینا پک محکمی به سیگار زد و گفت:
- واست متاسفم ما او صیغه نامه رو گرفتیم فقط واسه این که با هم بریم سفر، بعدشم که ما با هم رابطهای نداشتیم.
- منم واسه تو متاسفم که این همه مدت به من دروغ گفتی، من لنگ ماشین تو نیستم ولی ازت میگیرمش که یادت بمونه با عشق هیچ دختری بازی نکنی. محض اطلاعت هم رفتم پرسیدم مجبوری مهریه منو تمام و کمال بدی، منم ماشین خوشگلت رو میفروشم تمام پولشو میدم به موسسه محک تا خرج بچههای سرطانی کنن.
مهسا از جایش بلند شد سینا که حیران مانده بود صدایش کرد:
- بشین بذار با هم توافق کنیم. این بازیهای مسخره رو هم در نیار.
- شاید از نظر تو مسخره باشه ولی از نظر من کار درست همینه، یکی باید امثال شماها رو درست کنه.
مهسا رفت و سینا همچنان دود سیگارش را بیرون میداد و با خوش فکر میکرد بیگدار به آب زده و شاید مجبور شود تاوان سنگینی بدهد.
پیوست: ماده 1096 قانون مدنی:
در نکاح منقطع موت زن در اثنای مدت، موجب سقوط مهر نمیشود و همچنین است اگر شوهر تا آخر مدت با او رابطه زناشویی نداشته باشد.
مطالب مرتبط
برید زندگی کنید
قاضی سرش را از روی برگهها بلند کرد و به مرد نگاه کرد و گفت:
– یعنی دلیلتون برای ازدواج مجدد بچه پسره؟
– بله آقای قاضی مگه ایرادی داره؟
همدم تنهایی
من و خواهرم که سواد درست و حسابی نداریم، روز عقد داداش عروس با وکالت اومد محضر، بعدا فهمیدیم که چه کلاهی سرمون رفته! اون دختره که به خواهرم نشون دادن رو به ما نداده بودن! یه پیرزن که یکی دو سالم از خودم بزرگتره رو عقد کردم.
دوست عزیزم
همینطور احمقانه فکر میکنی که هیچی نمیشی! من که میدونم تو از این پیرمرده خوشت نمیاد و برای پول زنش شدی. ازش بکن برو برای خودت یه زندگی خوب درست کن لذتشو ببر.
مجبورم کردی
اگر تو خونه خریدی و اون ماشینت عوض کردی بخاطر این بود که من خرج خونه رو دادم و تو هی پولهات جمع کردی، وام گرفتی حالا برای من شاخ شدی؟!
جراحی لعنتی
از همان سال اول دانشگاه عاشقش شدم. قیافه و برورویی هم نداشت اما نجابتش برای من همه چیز بود. اولینبار یکی از اساتید خانم را واسطه کردم تا در جریان علاقه من به خودش قرار بگیرد، اما خیلی راحت دست رد به سینهام زد…
نامرد
27 شهریور 1403 1403-09-10 16:52آخرین مطالب
سینمای دهه 90؛ عبور از تابوها
22 آذر 1403سینمای دهه 90؛ عبور از تابوها | زنان در سینما
22 آذر 1403معابر قم بهنام بانوان شهید مزین شود
20 آذر 1403مطالب پربازدید





