قول ازدواج نداده بودم
7 مرداد 1402 1402-11-16 9:40قول ازدواج نداده بودم
- متادخت
- 7 مرداد 1402
- 10:54 ق.ظ
- No Comments
به گزارش متادخت، استکان چایاش را برداشت، باید خودش را آرام نشان میداد، وقت آن نبود که بخواهد احساساتش را درگیر بزرگترین انتخاب زندگیاش بکند. ساسان همانطور خیره نگاه میکرد.
– ببین ساسان! وقتی آدما میفهمن که اشتباه کردن باید اشتباهشونو جبران کنن. ما هم بهتره همین الان جلوی یه اشتباه بزرگ رو بگیریم.
ساسان عصبی خندید و بعد ادای حرف زدن سحر را درآورد.
– جلوی اشتباه بزرگ رو بگیریم
سحر با تأسف سرش را تکان داد. این بار ساسان صدایش را بالا برد.
– مگه من مسخره توام! امروز عاشق بشی فردا فارغ، ما اومدیم خواستگاری بله برون گرفتیم، حالا شب خوابیدی صبح پاشدی اومدی برای من اراجیف به هم میبافی؟!
سحر منتظر این برخوردها بود. این چند ماهی که با هم نامزد کرده بودند متوجه شده بود که اشتباه کرده، ساسان با مردی که در رویاهایش منتظرش بود، خیلی فرق میکرد. برای هر مسئله کوچکی داد و بیداد راه میانداخت و فحاشی میکرد.
– ببین ساسان! حرف یه عمر زندگیه ما با هم نامزد کردیم که همدیگر رو بشناسیم، هنوزم اتفاقی نیفتاده. نه عقد کردیم نه صیغه محرمیت خونده شده. من با خانودهام صحبت کردم، اونا هم موافقن، همین الان همه چیز رو تموم کنیم بهتر از اینه که بعدا با دوتا بچه بخوایم طلاق بگیریم.
ساسان انگشتش را رو به روی صورت سحر گرفت و شروع به تهدید کرد.
– ببین تو به من قول ازدواج دادی، ما کلی هزینه کردیم. به اون انگشتر برلیان تو دستت یه نگاه بکن، کلی پول همون شده! بخوای اذیتم کنی اذیتت میکنم، میرم ازت شکایت میکنم…
سحر از جایش بلند میشود. انگشتر را از دستش درمیآورد و روی میز میگذارد.
– شکایت هم بکنی هیچ چیزی عوض نمیشه. من حاضر نیستم با تو زیر یه سقف زندگی کنم. اینم حلقه برلیانت! بقیه چیزایی رو هم که برام خریدی امشب میفرستم در خونتون…
سحر به سمت در راه افتاد تا زودتر از سرنوشتی که میخواست همه چیزش را نابود کند، فرار کند. صدای فریادهای ساسان به گوشش میرسید که بیچارهاش میکند اما همین فریادها نشان میداد که اشتباه نکرده است.
پیوست:
ماده 1035 قانون مدنی: وعده ازدواج ایجاد علقه زوجیت نمیکند؛ گرچه تمام یا قسمتی از مهریه که بین طرفین برای موقع ازدواج مقرر گردیده، پرداخت شده باشد. بنابراین هر یک از زن و مرد مادامی که عقد نکاح جاری نشده میتواند از وصلت امتناع کند و طرف مقابل نمیتواند به هیچ وجه او را مجبور به ازدواج کرده و یا از جهت صرف امتناع وصلت مطالبه خسارتی نماید.
مطالب مرتبط
برید زندگی کنید
قاضی سرش را از روی برگهها بلند کرد و به مرد نگاه کرد و گفت:
– یعنی دلیلتون برای ازدواج مجدد بچه پسره؟
– بله آقای قاضی مگه ایرادی داره؟
همدم تنهایی
من و خواهرم که سواد درست و حسابی نداریم، روز عقد داداش عروس با وکالت اومد محضر، بعدا فهمیدیم که چه کلاهی سرمون رفته! اون دختره که به خواهرم نشون دادن رو به ما نداده بودن! یه پیرزن که یکی دو سالم از خودم بزرگتره رو عقد کردم.
دوست عزیزم
همینطور احمقانه فکر میکنی که هیچی نمیشی! من که میدونم تو از این پیرمرده خوشت نمیاد و برای پول زنش شدی. ازش بکن برو برای خودت یه زندگی خوب درست کن لذتشو ببر.
مجبورم کردی
اگر تو خونه خریدی و اون ماشینت عوض کردی بخاطر این بود که من خرج خونه رو دادم و تو هی پولهات جمع کردی، وام گرفتی حالا برای من شاخ شدی؟!
جراحی لعنتی
از همان سال اول دانشگاه عاشقش شدم. قیافه و برورویی هم نداشت اما نجابتش برای من همه چیز بود. اولینبار یکی از اساتید خانم را واسطه کردم تا در جریان علاقه من به خودش قرار بگیرد، اما خیلی راحت دست رد به سینهام زد…
قول ازدواج نداده بودم
7 مرداد 1402 1402-11-16 9:40آخرین مطالب
سینمای دهه 90؛ عبور از تابوها
22 آذر 1403سینمای دهه 90؛ عبور از تابوها | زنان در سینما
22 آذر 1403معابر قم بهنام بانوان شهید مزین شود
20 آذر 1403مطالب پربازدید





