عاشقانه
28 بهمن 1401 1401-12-22 16:26عاشقانه
- متادخت
- 28 بهمن 1401
- 1:21 ب.ظ
- No Comments
به گزارش متادخت،
سرفههای سختی میکند. از پشت میزم بلند میشوم و برایش لیوان آبی میآورم. کنارش مینشینم. آرامتر که میشود میگویم: «من نمیفهمم این چه کاریه میخوای بکنی؟»
سینهاش را صاف میکند، کمی راستتر مینشیند و سعی میکند مثل همیشه با صلابت حرف بزند: «دلم نمیخواد منو تو این وضعیت ببینه، تنها راهی که دارم همینه باید از خودم برونمش، من عاشقشم میفهمی؟ نمیتونم ببینم داره اذیت میشه…»
سکوت میکند. دستم را روی شانهاش میگذارم: «وقتی ازدواج میکنی قراره تو مریضی و سلامت کنار هم باشی. الان فکر میکنی پگاه از این کار تو خوشحال میشه؟ نه، نمیشه. با این کار بیشتر عذابش میدی.»
بلند میشود رو به روی پنجره میایستد و به بیرون خیره میشود. صدایش میکنم: «علی! چرا جوابمو نمیدی؟» برمیگردد به چشمانم خیره میشود و میگوید: «من عاشق پگاهم، نمیخام آب شدن منو ببینه، نمیخام آخرین تصویری که از من تو ذهنش میمونه یه آدم رنجورِ مریض باشه، نمیخام جون کندنمو ببینه، بذار بره دنبال زندگیش.»
این بار من حرفی برای گفتن ندارم. علی برمیگردد و مدارکی را از کیفش بیرون میآورد و روی میز میگذارد: «میخام یک سوم اموالمو براش وصیت کنم.» بلند میشوم و پشت میزم مینشینم، عینکم را به چشم میزنم و میگویم: «مگه نمیگی دکتر گفته فرصت زیادی نداری؟ لازم نیست، خودش ازت ارث میبره.»
با تعجب نگاهم میکند و میگوید: «چطوری ارث میبره وقتی دارم طلاقش میدم؟» کتاب قانون را بر میدارم و برایش توضیح میدهم. با دقت گوش میکند، انگار خیالش راحت شده باشد میگوید: «ولی بازم میخام یک سوم اموالمو براش وصیت کنم.»
پیوست:
ماده 944 در وصایا و ارث:
اگر شوهر در حال مرض زن خود را طلاق دهد و در ظرف یک سال از تاریخ طلاق به همان مرض بمیرد زوجه از او ارث میبرد، اگرچه طلاق بائن باشد؛ مشروط به این که زن، شوهر نکرده باشد.
مطالب مرتبط
برید زندگی کنید
قاضی سرش را از روی برگهها بلند کرد و به مرد نگاه کرد و گفت:
– یعنی دلیلتون برای ازدواج مجدد بچه پسره؟
– بله آقای قاضی مگه ایرادی داره؟
همدم تنهایی
من و خواهرم که سواد درست و حسابی نداریم، روز عقد داداش عروس با وکالت اومد محضر، بعدا فهمیدیم که چه کلاهی سرمون رفته! اون دختره که به خواهرم نشون دادن رو به ما نداده بودن! یه پیرزن که یکی دو سالم از خودم بزرگتره رو عقد کردم.
دوست عزیزم
همینطور احمقانه فکر میکنی که هیچی نمیشی! من که میدونم تو از این پیرمرده خوشت نمیاد و برای پول زنش شدی. ازش بکن برو برای خودت یه زندگی خوب درست کن لذتشو ببر.
مجبورم کردی
اگر تو خونه خریدی و اون ماشینت عوض کردی بخاطر این بود که من خرج خونه رو دادم و تو هی پولهات جمع کردی، وام گرفتی حالا برای من شاخ شدی؟!
جراحی لعنتی
از همان سال اول دانشگاه عاشقش شدم. قیافه و برورویی هم نداشت اما نجابتش برای من همه چیز بود. اولینبار یکی از اساتید خانم را واسطه کردم تا در جریان علاقه من به خودش قرار بگیرد، اما خیلی راحت دست رد به سینهام زد…
عاشقانه
28 بهمن 1401 1401-12-22 16:26آخرین مطالب
سینمای دهه 90؛ عبور از تابوها
22 آذر 1403سینمای دهه 90؛ عبور از تابوها | زنان در سینما
22 آذر 1403معابر قم بهنام بانوان شهید مزین شود
20 آذر 1403مطالب پربازدید





